جدول جو
جدول جو

معنی نام نیک - جستجوی لغت در جدول جو

نام نیک
از دهات دهستان نردین بخش میامی شهرستان شاهرود است، در 15 هزارگزی شمال غربی نردین، در منطقۀ کوهستانی و جنگلی سردسیر مالاریاخیزی واقع است و 900 تن سکنه دارد که فارسی را به لهجۀ ترکی تکلم میکنند، آبش از چشمه سار، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری و نمدمالی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یَک)
نی نی خرد. (یادداشت مؤلف). نی نی کوچک. (فرهنگ فارسی معین). تصغیر نی نی به معنی بچۀ کوچک است، مثلاً وقتی بخواهند بگویندکسی به حد رشد رسیده و باید عاقل و بالغ باشد گویند ’فلان کس (خاصه اگر زن باشد) دیگر نی نیک که نیست یا تو نی نیک نیستی که این اداها را از خودت درمی آوری’. (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ نَ)
نعامه. (المرصع) ، داهیه. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(مِ نَ مَ)
دامی که با بکار بردن نمک تعبیه سازند، مجازاً نمک گیر کردن کسی را:
پرسیدمش ز صید لب خود گزیدو گفت
صیاد را بدام نمک می توان گرفت.
اسیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
خصله. (دهار). معروف. حسنه
لغت نامه دهخدا
به خوبی، کاملاً، به کلی، یک باره:
جان دریغم نیست از عیسی ولیک
واقفم بر علم دینش نیک نیک،
مولوی،
گفت نادر چیز می خواهی ولیک
غافل از حکم خدایی نیک نیک،
مولوی،
تو قیاس از خویش می گیری ولیک
دور دور افتاده ای تو نیک نیک،
مولوی
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
نیامدنی. ناآمدنی. مقابل آمدنی. رجوع به آمدنی شود، حادث ناشدنی. ناممکن. واقعنشدنی
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ مَ)
نم نم. اندک اندک. کم کم. به تأنی و آرام آرام: نم نمک باریدن. نم نمک نوشیدن. نم نمک رفتن
لغت نامه دهخدا
نی نی کوچک (نی نی)، توضیح وقتی بخواهند بگویند کسی بحد رشد رسیده و باید عاقل و بالغ باشد گویند: (فلان کس (خاصه اگر زن باشد) دیگر نی نیک که نیست یا یاتونی نیک نیستی که این اداها را از خودت در می آوری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نام نیکنام
تصویر نیک نام نیکنام
آنکه نامش بخوبی مشهور است: خوش نام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم ناک
تصویر نم ناک
دارای نمنمدارمرطوبمقابل خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم نمک
تصویر نم نمک
به تانی و آرام آرام نم نم اندک اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام نیکی
تصویر نام نیکی
نیکنامی: (احوال تومی شنیدم که نام نیکی تومی گفتندمی خواستم که بخدمت آیم)
فرهنگ لغت هوشیار
مورواک مروا روزه به پایان رسید و آمد نوعید دیر زی و شاد نیک بادت مروا (رودکی) از سنگ صفا صفا پذیری مروا ز جمال مرده گیری (خاقانی تحفه العراقین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم نمک
تصویر نم نمک
((نَ. نَ مَ))
اندک اندک
فرهنگ فارسی معین
شگون، مروا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گنجشک خانگی که در فصول سرد زیر چاچ خانه های روستایی جا خوش
فرهنگ گویش مازندرانی